به گزارش پتروچی، طی سال های اخیر شاهد شکوفایی صنعت پتروشیمی در جنوب استان بوشهر بودیم.
استانی که تا قبل از آن از دید مرکز نشینان غیر قابل سکونت به حساب می آمد اما امروزه با یافتن میدان های عظیم نفت و گاز به یکی از قطب های مهم انرژی و اشتغال کشور تبدیل شده است، به گونه ای که مثل یک سرزمین مالتی مدیا، پر است از اقوام مختلف که از جای جای کشور به آنجا آمده اند. علاوه بر این، پیش از اینکه کشور تحت فشارهای تحریم قرار بگیرد از کشورهای مختلف جهان نیز در آنجا حضور داشتند که با گذشت زمان و فارغ التحصیل شدن نسل جوان، انتظار می رفت لااقل بخش کوچکی از سکان این صنعت به دست بومیان منطقه که روزگاری رنج محرومیتش را کشیده بودند بیافتد. اما با وجود اینکه سال هاست رسانه های محلی پیگیر این موضوع بوده و نمایندگان استان در مجلس همیشه این مسئله را داد زده اند، هیچکدام راه به جایی نبرده و همچنان به نام بومیان و به کام دیگران است. دود ناشی از سوختن فلرها، گازهای سمی، آلودگی هوا و گرمای طاقت فرسای اینجا برای بومیان و شغل با حقوق و مزایای عالی نصیب دیگرانی است که حتی حاضر نیستند در آنجا حضور داشته و زندگی کنند و با پرواز می آیند و میروند و هزینه ای این آمد و رفت ها نیز از جیب بیت المال پرداخت می شود، هرچند این افراد، افراد شایسته و کاردانی باشند اما مطمئنا در میان بومیان منطقه جوانان مستعدی همتراز یا بالاتر از آنها پیدا می شود که نیازی به تراشیدن این همه هزینه ی اضافی برای سهامداران و ملت ایران نباشد. ثانیا مدیریت پروژههای سنگین با توجه به موقعیت استراتژیک منطقه کاری نیست که بشود آن را از پشت تلفن یا حضور چند روزه در محل آن را پیش برد.
طبق آماری که به دست پتروچی قرار گرفته، درسد بالایی از این شرکت ها، با توجیح اینکه فعالیت اصلی شرکت در منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس است، با گذراندن ۲-۳ روز از هفته در عسلویه، خود را مقیم منطقه می دانند اما این موضوع مدت هاست که برای همه ی اهالی صنعت هویدا شده و مشخص نیست چرا تعداد زیادی از این شرکت ها با وجود مصوبه های دولت برای کنار گذاشتن مدیران پروازی همچنان به این روند ادامه می دهند و کار به جایی رسیده که نه تنها مدیران رده بالا، بلکه مدیران میانی و سطوح پایین تر نیز با پرواز 14_14 به عسلويه می آیند و می روند.
از میان شرکت های حاضر در منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس، برخی شرکت ها مثل شرکت های پتروشیمی بوشهر، آریاساسول، جم پیلن و مروارید، در این قضیه سردمدار بوده و حد را حسابی گذرانده اند، به طوری که برخی به شوخی می گویند آبدارچی این شرکت ها هم پروازی است.
این اتفاقات در حالی رخ داده که دولت رئیسی عزمش را برای حذف مدیران پروازی جزم کرده است. طبق آخرین اخبار، چند روز پیش معاون اجرایی رئیس جمهور از اجرایی شدن طرح شناسایی مدیران غیربومی و پروازی خبر داده است.
محسن منصوری با بیان اینکه رئیسجمهور در این زمینه دستوراتی داده است گفت: شرکتهای بزرگی داریم که بخشی از شرکت های تابعه ی آن ها در شهرهای دیگر فعالیت می کنند و این موضوع اشکالاتی هم در فرایند اجرا و هم نظارت ایجاد می کند.
اگر مدیران بومی توانمند باشند لزومی ندارد از تهران مدیر و هیات مدیره اعزام شود.
این موضوع را نه تنها خود مدیران پروازی، بلکه آبدارچی های پروازی هم می دانند که در بین بومیان، متخصص تر از آن ها زیاد است؛ کسانی که نه بخاطر تخصص بلکه با کمک جریان سفارش و باندبازی وارد کار می شوند، و بعد با حقوق و مزایای بالا حتی حاضر به حضور در منطقه هم نیستند.
مدیرانی که بودجه های مربوط به مسئولیت های اجتماعی را خرج بقای خود می کنند و با پرواز برای نظارت های بی فایده می آیند و میروند و البته هیچ تلاشی برای رفع مشکلات منطقه نمی کنند و اصلاً به فکر توسعه زیرساخت های درمانی و آموزشی نبوده و چون خود در منطقه ساکن نیستند درکی از مشکلات ساکنین و حتی کارمندان ساکن در مناطق صنعتی ندارند.
حضور مدیران پروازی که سالهاست خود را مالک صنعت نفت، گاز وپتروشیمی می دانند و هر کسی را هم که بتوانند با خودشان می آورند و روز به روز عرصه را برای ورود نیروهای متخصص مقیم، تنگ تر می کنند.
عرصه ای که همیشه خون دلش برای بومیان و کامش برای دیگران بوده است.