به گزارش پتروچی، سال ۱۴۰۳ برای پالایشگاه نفت اصفهان، سالی بود که وعده‌های اولیه مدیریت جدید باقری دیزج، فاصله چشمگیری با نتیجه نهایی پیدا کرد. آنچه قرار بود دوره‌ای از تحول، چابکی و ارتقای کیفیت باشد، عملاً به مجموعه‌ای از عقب‌ماندگی‌ها، افت کیفیت محصولات و کندی در اجرای پروژه‌های کلیدی تبدیل شد.

سال ۱۴۰۳ برای پالایشگاه نفت اصفهان، سالی پر از تناقض بود؛ از یک‌سو رشد اسمی درآمد عملیاتی روی کاغذ، و از سوی دیگر افت محسوس در خروجی واقعی و شاخص‌های کلیدی عملکرد. گزارش‌های رسمی نشان می‌دهد که بخش مهمی از این «رشد» صرفاً نتیجه افزایش قیمت‌ها بوده، نه حاصل ارتقای ظرفیت یا کیفیت.

در لایه عملیاتی، بهبود ملموسی در حجم و کیفیت تولید دیده نمی‌شود. برخی محصولات اصلی با کاهش حجم عرضه روبه‌رو شدند، در حالی که کیفیت سوخت‌های تولیدی نیز فاصله محسوسی با استانداردهای مورد انتظار پیدا کرد. حتی در گازوییل که حجم تولید تقریباً ثابت ماند، سطح کیفی پایین‌تر از معیار برتر عرضه گردید.

مدیریت باقری دیزج نتوانست پروژه‌های توسعه‌ای را به‌موقع پیش ببرد. طرح‌هایی که قرار بود موتور محرک سودآوری در سال‌های آینده باشند، یا در حد وعده باقی ماندند یا با تأخیرهای جدی مواجه شدند. این کندی و ناهماهنگی در تصمیم‌گیری، موجب شد پالایشگاه از فرصت‌های مهم بازار داخلی و صادراتی جا بماند.

فراتر از بعد مالی، وضعیت منابع انسانی نیز بحرانی‌تر شد. افزایش جابه‌جایی نیروها، افت انگیزه در بدنه سازمان، و بی‌توجهی به برنامه‌های آموزش و ارتقای تخصصی، فضای داخلی شرکت را تحت‌تأثیر قرار داد. کارکنانی که زمانی پشتوانه اصلی بهره‌وری بودند، امروز خودشان از بی‌برنامگی و بی‌توجهی مدیریتی گلایه دارند.

در کنار بی‌توجهی به منابع انسانی و کاهش حس تعلق پرسنل، چشم‌انداز شرکت نیز تیره و مبهم شده است. بسیاری انتظار داشتند با تغییرات مدیریتی، پالایشگاه مسیر تازه‌ای در پیش گیرد، اما آنچه رخ داده، تکرار عقب‌گرد و جریان فرساینده‌ای است که صنعت سوخت کشور را هم زیر سؤال می‌برد.