صنایع بالادست در پتروشیمی، شامل بخش‌هایی است که وظیفه استخراج، فرآورش و آماده‌سازی مواد اولیه مانند نفت و گاز را برای انتقال به صنایع میانی و پایین‌دستی بر عهده دارند. اهمیت این بخش فقط در تولید خوراک خلاصه نمی‌شود؛ بلکه تعیین‌کننده امنیت زنجیره تأمین، رقابت‌پذیری بین‌المللی و توان کشور در ایجاد ارزش افزوده نیز هست. سیاست‌ها و رویکردهایی که برای توسعه صنایع بالادست انتخاب می‌شوند، می‌توانند سرنوشت کل زنجیره پتروشیمی را رقم بزنند. در ایران تاکنون سه رویکرد اصلی قابل تشخیص بوده که هرکدام نقاط قوت و ضعف خود را دارند.

 

رویکرد اول: خام‌فروشی و تمرکز بر صادرات مواد پایه

این رویکرد که ریشه در مدل سنتی توسعه نفت و گاز ایران دارد، عمدتاً بر استخراج سریع و صادرات مستقیم نفت خام، گاز طبیعی و محصولات پایه‌ای مثل متانول و اتیلن استوار است.


•    ویژگی‌ها:
o    تولید با هدف فروش فوری در بازار جهانی.
o    عدم سرمایه‌گذاری قابل توجه در واحدهای فرآوری و صنایع پایین‌دستی.
o    اولویت با تأمین درآمد ارزی در کوتاه‌مدت.

•    مزایا:
o    امکان کسب درآمد سریع و نقدینگی بالا.
o    نیاز کمتر به فناوری‌های پیچیده و سرمایه‌گذاری سنگین.

•    معایب:
o    از دست رفتن ارزش افزوده چند برابری که می‌توان از فرآوری ایجاد کرد.
o    وابستگی به نوسانات شدید قیمت جهانی که برنامه‌ریزی اقتصادی را دشوار می‌کند.
o    محدود شدن اشتغال‌زایی، چون صنایع بالادست به نسبت پایین‌دست نیروی انسانی کمتری جذب می‌کنند.

•    نمونه‌ها: ایران سالانه میلیون‌ها تن متانول صادر می‌کند، اما کشورهایی که این محصول را وارد می‌کنند، آن را به صدها نوع محصول شیمیایی و پلیمری با ارزش افزوده بالا تبدیل می‌کنند.

•    نقد: تداوم این مدل به معنای تثبیت نقش ایران به عنوان "تأمین‌کننده ارزان‌قیمت خوراک" است و مانع رشد تکنولوژیکی و صنعتی کشور در سطح جهانی می‌شود.

 

رویکرد دوم: توسعه تجهیزات و فناوری برای افزایش تولید خوراک
این رویکرد به جای تمرکز صرف بر حجم صادرات، بر بهبود کارایی و ظرفیت واحدهای بالادست تأکید دارد. هدف، تضمین تأمین خوراک پایدار، باکیفیت و رقابتی برای صنایع پایین‌دستی است.

 

•    ویژگی‌ها:
o    نوسازی تجهیزات استخراج، پالایش و فرآورش.
o    استفاده از فناوری‌های مدرن برای کاهش تلفات و بهبود کیفیت محصولات پایه.
o    به‌روزرسانی زیرساخت‌های انتقال خوراک مثل خطوط لوله و پایانه‌ها.

•    مزایا:
o    افزایش تولید خوراک بدون نیاز به توسعه میادین جدید.
o    کاهش هزینه‌های عملیاتی و بهبود بهره‌وری انرژی.
o    ارتقای کیفیت خوراک برای کاهش مشکلات تولیدی در پایین‌دست.

•    معایب:
o    سرمایه‌گذاری اولیه بالا.
o    نیاز به دسترسی به فناوری‌های پیشرفته و نیروی متخصص.

•    نقش شرکت‌های پتروشیمی: این رویکرد پیشنهاد می‌دهد که شرکت‌های پتروشیمی هم در توسعه بالادست سرمایه‌گذاری کنند تا کنترل بیشتری بر زنجیره تأمین خود داشته باشند. چنین سرمایه‌گذاری‌هایی باعث می‌شود ظرفیت تولید بالادست دقیقاً با نیاز پایین‌دست هماهنگ باشد و ریسک کمبود خوراک کاهش یابد.

•    نمونه‌ها: هلدینگ‌های بزرگ مانند SABIC عربستان یا Reliance هند با تملک یا مشارکت در واحدهای استخراجی، امنیت خوراک خود را تضمین کرده‌اند.

 

رویکرد سوم: یکپارچه‌سازی زنجیره ارزش از بالادست تا پایین‌دست
این رویکرد بلندمدت‌ترین و راهبردی‌ترین نوع نگاه به صنایع بالادست است. در این مدل، توسعه بخش بالادست، میانی و پایین‌دست در یک نقشه راه واحد و هماهنگ انجام می‌شود.

 

•    ویژگی‌ها:
o    طراحی و اجرای مجتمع‌های صنعتی که تمام مراحل از استخراج تا تولید محصول نهایی را پوشش می‌دهند.
o    سرمایه‌گذاری همزمان در همه حلقه‌های زنجیره برای جلوگیری از گلوگاه تولید.
o    مدیریت یکپارچه برای کاهش هزینه‌ها و افزایش بهره‌وری.

•    مزایا:
o    حداکثر استفاده از ظرفیت‌ها و جلوگیری از هدررفت منابع.
o    کاهش ریسک وابستگی به بازارهای جهانی مواد خام.
o    افزایش اشتغال و انتقال فناوری به داخل کشور.

•    معایب:
o    نیاز به هماهنگی پیچیده بین بخش‌های مختلف و تصمیم‌گیری‌های بلندمدت.
o    وابستگی به ثبات سیاست‌گذاری و سرمایه‌گذاری پایدار.

•    نمونه‌های موفق: کره جنوبی با ایجاد هاب‌های پتروشیمی یکپارچه توانسته وابستگی به واردات خوراک را از بین ببرد و صادرات محصولات با ارزش افزوده بالا را جایگزین خام‌فروشی کند.

 

پیشنهادها برای ایران؛

1.    ترکیب رویکرد دوم و سوم: ارتقای تجهیزات و فناوری باید همزمان با یکپارچه‌سازی زنجیره ارزش انجام شود تا سرمایه‌گذاری‌ها بیشترین بازدهی را داشته باشند.

2.    ایجاد کنسرسیوم‌های سرمایه‌گذاری مشترک: شرکت‌های نفتی، پتروشیمی و حتی بخش خصوصی باید در قالب پروژه‌های مشترک بالادستی و پایین‌دستی همکاری کنند.

3.    نقشه راه ملی زنجیره ارزش: باید یک برنامه ملی برای هماهنگی ظرفیت تولید خوراک، نیاز صنایع میانی و ظرفیت بازار مصرف داخلی و خارجی تدوین شود.

4.    تخصیص درآمد صادراتی به توسعه فناوری: درصد مشخصی از درآمد صادرات مواد پایه باید به صندوق توسعه فناوری‌های بالادست و بومی‌سازی تجهیزات اختصاص یابد.
5.    تسهیل ورود فناوری‌های نوین: با کاهش موانع واردات فناوری و تجهیزات پیشرفته، می‌توان سرعت ارتقا و نوسازی واحدهای بالادست را افزایش داد.

6.    تربیت نیروی انسانی متخصص: بدون مهندسان و تکنسین‌های ماهر، حتی بهترین تجهیزات هم کارایی کامل نخواهند داشت. آموزش تخصصی باید هم‌زمان با توسعه فنی پیش برود.

 

صنایع بالادست نقطه آغاز زنجیره پتروشیمی و شریان اصلی تأمین خوراک برای کل صنعت هستند. خام‌فروشی، هرچند راهی سریع برای کسب درآمد است، اما آینده این صنعت را به خطر می‌اندازد. ارتقای تجهیزات و فناوری می‌تواند ظرفیت و کیفیت تولید را افزایش دهد، اما تنها در صورتی اثرگذار خواهد بود که با یکپارچه‌سازی زنجیره ارزش همراه شود. تجربه کشورهای موفق نشان می‌دهد که امنیت خوراک، پایداری سود و رشد صنعتی پایدار تنها زمانی حاصل می‌شود که نگاه به صنایع بالادست، بخشی از یک برنامه جامع توسعه کل زنجیره باشد.

 

یادداشت از نیما استوار
پژوهشگر در حوزه توسعه و صنعت پتروشیمی