متخصص بودن، جوانگرایی، مجرب بودن و ... از شاخصه هایی است که بدنبال اسم وزرای آینده بعنوان فصل الخطاب نام برده می شود. شکی نیست 19 وزیر پیشنهادی باید تمام فاکتورهای فوق و فراتر از آن را داشته باشند، اما مقدم و موخر بودن این ویژگی ها به تنهایی چند درصد می تواند به مدیریت موفقیت آمیز تمام عیار در وزارتخانه ها منجر شود؟!
مدیریت مانند یک صفحه شطرنج است، از آن روی که برد با تمرکز در حرکت است و از سوی دیگر شبیه بازی فوتبال باتوجه به لزوم سرعت در حرکت است و وجه اشتراک هردوی آن ها منوط به یک کار هماهنگ و گروهی است.  از همین روی باید اذعان کرد که علاوه بر اتکا بر توانایی های شخصی و هوش و ذکاوت انفرادی وزیر می بایست از یک گروه خوب و تاکتیک مدار نیز برخوردار بود. تک روی در مدیریت به بن بست خواهد رسید. بویژه در صنعت نفت که یک وزارتخانه کلیدی و حساس تلقی می شود هم دیپلماسی برای روابط خارجی در آن نقش بسزایی دارد و هم متخصص بودن و دغدغه گرایی برای سروسامان دادن به بازار داخلی از اوجب واجبات تلقی می شود.
بنابراین بکارگیری مشاوران خبره، معاونت های متخصص و زبده  در شرکت های زیرمجموعه گام مهم و بعدی وزیر نفت تلقی می شود. 
وزارت نفت خود دارای 4 کرسی مهم و استراتژیک است، شرکت ملی نفت، شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی، شرکت ملی گاز و شرکت ملی صنعت پتروشیمی که به لحاظ  عمق کارایی هرکدام یک شرکت مادرتخصصی و هلدینگ عظیم محسوب می شوند که سررشته صادرات و تعامل با بازارهای خارجی را در دست دارند. افزایش انسجام و وحدت موضوعی است که رئیس جمهور دولت چهاردهم برآن تاکید ویژه ای دارد بنابراین این امر باید در تمام نهادها تسری پیدا کند. 
فردا سرانجام با رای گیری نمایندگان مجلس شورای اسلامی، حضور 19 وزیر برای خدمت گزاری در دولت چهاردهم تعیین تکلیف خواهد شد.  
محسن پاکنژاد که یکی از مدیران متخصص از بدنه نفت است و با سوابقی که در این عرصه طی دوران گذشته داشته بعنوان وزیر پیشنهادی نفت معرفی شده است؛ درصورت کسب رای موافق نمایندگان مجلس شورای اسلامی کاری سخت پیش رو خواهد داشت.
درحال حاضر توجه به دغدغه ها و چالش های منابع انسانی می بایست در صدر اولویت ها قرار بگیرد چرا که این ثروت و سرمایه ملی، موتور محرکه صنعت محسوب می شود بنابراین باید تدابیری اندیشید که دامنه مهاجرت نخبگان و متخصصان نفتی کوتاه شده و و بستر برای حضورشان در همین بستر نفت و در همین مرز و بوم فراهم گردد. 
از سوی دیگر ناترازی های انرژی که آلارم هشدار خود را به صدا درآورده است باید به جد رسیدگی شود. از یک سو ناترازی در سوخت، ناترازی در گاز، از سوی دیگر تامین منابع مالی پروژه ها، توسعه صنایع بالادست و  پایین دست که عدم رسیدگی به هریک از  آن ها  مشکلات عدیده ای را به صورت دومینووار دامن خواهد زد نیازمند راهکاری اساسی برای حل و فصل شدن است، این درحالی است که مبارزه با رانت ها و گلوگاه های فساد خیز نیز از دیگر رویکردهایی است که باید به آن توجه شود.