در صنعت پتروشیمی، فرایند انتصاب مدیران ارشد همچنان یکی از مهمترین و در عین حال پرابهامترین موضوعاتی است که ذهن فعالان بازار سرمایه را به خود مشغول کرده است. بسیاری از سهامداران و ناظران صنعت امیدوارند روزی شاهد استقرار شایستهسالاری واقعی باشند، اما واقعیتها، داستان متفاوتی روایت میکنند.
مروری بر سوابق و حلقههای مدیریتی پتروشیمیها نشان میدهد که معیار انتخاب مدیران، تنها در رزومه و تخصص آنها خلاصه نمیشود. حلقه قدرت، وفاداریهای پشتپرده و برخی توافقهای نانوشته، نهتنها در چینش صندلیهای مدیریتی نقش پنهان اما پررنگی دارند، بلکه گاهی اولویت را از تخصص گرفته و به تجربههای غیررسمی، چهرههای آشنا و بدهبستانهای مدیریتی میسپارند.
در این میان، پدیده «چرخش مدیران» نیز کاملاً مشهود است. مدیرانی که طی سالهای اخیر در پتروشیمیهای مختلف جابهجا شدهاند، اغلب نه به دلیل موفقیت برجسته در کارنامه، بلکه بر اساس سهمخواهیهای غیررسمی میان گروههای ذینفوذ و برای حفظ تعادل قدرت میان حلقههای داخلی، روی صندلیهای جدید مینشینند.
گاهی حتی انتصابهایی را شاهدیم که بیش از آنکه پاسخی به نیاز تخصصی سازمان باشد، شکل حقالسکوت به خود میگیرد؛ به این معنا که برای حفظ آرامش یا رضایت برخی افراد یا گروههای خاص، صندلیهایی تقسیم میشود تا اولویتهای پنهان تأمین گردد.
در مواردی حتی فردی که برای مدتی سهمی از چینش مدیریتی نیافته و به انتقاد از جریان مدیریتی پرداخته بود، ناگهان به یکی از کرسیهای مهم منصوب شد. اما این انتصاب بیشتر حکم یک معامله را داشت؛ صندلیای در ازای خاموش شدن صدایی منتقد. نتیجه آن شد که انتصاب مورد بحث با واکنشهای منفی گسترده مواجه گردید و بهدلیل فقدان تجربه و صلاحیت حرفهای، عمر مدیریت وی کوتاه شد و خیلی زود مجبور به استعفا شد.
این روند باعث شده بسیاری از مدیران جوان و متخصص، حتی با رزومههای قوی، پشت درهای بسته بنشینند و مجالی برای حضور در سطوح عالی مدیریتی نیابند؛ چراکه در فضای فعلی، بدون جلب نظر حلقه قدرت یا پشتوانههای خاص، صرف تخصص راهی به اتاق مدیران باز نمیکند.
در مجموع، برداشت رایج در میان فعالان بازار سرمایه و صنعت پتروشیمی ایران آن است که همچنان مسیر انتصاب مدیران ارشد در این صنعت، بیشتر تابع قواعد نانوشته و معادلات قدرت است تا صرفاً بر مبنای شایستگی و تخصص.
شاید روزی این فرایند شفافتر و مبتنی بر شایستهسالاری واقعی شود؛ اما این روزها پشتوانههای سیاسی و مناسبات قدرت، بیشتر از تخصص و کارنامه افراد سرنوشت صندلیهای مدیریتی را تعیین میکنند.
