بر اساس آمار رسمی شرکت مدیریت توسعه صنایع پتروشیمی، ۲۵ طرح نیمه‌تمام موجود در کشور برای تکمیل، به رقمی بالغ بر ۱۱ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نیاز دارند. این یعنی میانگین نیاز سرمایه‌ای هر پروژه، حدود ۴۴۰ میلیون دلار است؛ عددی که به‌تنهایی نشان می‌دهد تخصیص ۱۰ میلیون دلار به هر طرح، حتی اگر با نیت خیرخواهانه همراه باشد، در عمل نمی‌تواند چرخ هیچ پروژه‌ای را به حرکت درآورد. این رقم، در بهترین حالت، تنها می‌تواند بخشی از هزینه‌های مطالعاتی یا آماده‌سازی زمین یک پروژه را تأمین کند، نه آنکه ضامن جهش تولید باشد.

 

برای درک عینی‌تر ابعاد این فاصله، کافی است نگاهی بیندازیم به چند پروژه واقعی و فعال در صنعت پتروشیمی:

• متانول سیراف با ظرفیت تولید سالانه ۱.۶۵ میلیون تن، نیازمند ۶۳۱ میلیون دلارسرمایه‌گذاری است؛ پروژه‌ای که با وجود پیشرفت قابل توجه، همچنان درگیر تأمین منابع مالی است.

• پلیمر کنگان که با هدف تکمیل زنجیره پروپیلن و تولید انواع محصولات پایین‌دستی شامل واحدهای PDH، PP، یوتیلیتی و صنایع تکمیلی طراحی شده، مجموع برآورد مالی آن بالغ بر ۱.۲ میلیارد یورواست که تأمین مالی کامل، همچنان یکی از چالش‌های اصلی پیش‌روی این پروژه محسوب می‌شود.

• پتروپالایش کنگان در فاز اول، با ۹۷۰ میلیون دلارسرمایه راه‌اندازی شد و فاز دوم آن که شامل تولید پلی‌اتیلن است، هنوز به بهره‌برداری نرسیده.

• و در نهایت، پتروشیمی کیان به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین مگاپروژه‌های الفینی کشور، تنها در فاز نخست، نیازمند ۳.۳ میلیارد دلارسرمایه‌گذاری است.

 

نکته مهم‌تر آنکه حتی پروژه‌های اصطلاحاً سبک‌تر در زنجیره صنایع پایین‌دستی مثل MTP، ABS یا پلی‌کربنات نیز به ندرت با بودجه‌ای زیر ۵۰ تا ۱۵۰ میلیون دلار قابلیت اجرا دارند. در چنین شرایطی، تخصیص ۱۰ میلیون دلار از سوی صندوق توسعه ملی برای هر طرح، نه‌تنها اثرگذار نیست، بلکه ممکن است باعث تأخیر بیشتر در طرح‌های نیمه‌کاره یا اتلاف منابع در پروژه‌های غیربازده شود.

 

در نقطه مقابلِ تبلیغ و هیاهو، واقعیت صنعت پتروشیمی با عددهایی سنجیده می‌شود که حاصل کار مهندسی، سرمایه‌گذاری مؤثر و برنامه‌ریزی دقیق است. در این صنعت، اعداد کوچک نه محرک توسعه‌اند و نه نشانه‌ای از عزم ملی برای جهش تولید؛ بلکه تنها نشانه‌ای از فاصله‌ای عمیق میان آنچه گفته می‌شود و آنچه واقعاً باید اتفاق بیفتد.

 

اگر قرار است پتروشیمی ایران از رکود پروژه‌های نیمه‌تمام خارج شده و به اهداف کمی و کیفی برنامه هفتم برسد، راه آن از مسیر وعده‌های محدود و تخصیص‌های نمایشی نمی‌گذرد؛ بلکه نیازمند تصمیم‌هایی بزرگ، منابعی واقعی، و مشارکت‌هایی فراتر از تیترهای خبری است.

آینده این صنعت، به زبان عددها نوشته می‌شود!