به گزارش پتروچی، پارس جنوبی روزهایی متفاوت را پشت سر می‌گذارد. در میان لوله‌ها و کمپرسورهایی که نفس اقتصاد ایران را تأمین می‌کنند، زمزمه‌ای همگانی از گلایه شکل گرفته است؛ گلایه‌ای که دیگر محدود به فضای مجازی یا اتاق‌های استراحت نیست، بلکه به شکلی منظم و اعتراضی درون پالایشگاه‌ها جاری شده است. کارمندان و کارگران تبدیل وضعیت شده ایثارگران مجتمع گاز پارس جنوبی، با هماهنگی صنفی و بی‌تنش، مجموعه‌ای از خواسته‌های مشخص را مطرح کرده‌اند.

 

مضمون اصلی این اعتراض، نارضایتی از فاصله‌ی رو‌به‌گسترش میان زحمت و پاداش است. پایه‌حقوق کف‌بگیران، سال‌هاست با تورم و فشار معیشتی هم‌گام نمی‌شود؛ ساختار اداری مجتمع نیز با سمت‌های قائم‌به‌شخص و انتصابات سلیقه‌ای دچار فرسایش مشروعیت شده است. کارکنان خواستار بازنگری در جدول بدو استخدام، اصلاح کامل ساختار سازمانی، انتقال سوابق پیش‌استخدام به صندوق بازنشستگی نفت، اجرای کامل ماده ۱۰ و بازنگری در دستورالعمل فوق‌العاده‌ها و پایه‌شخصی شده‌اند. این‌ها بندهای مختصر اما سنگینی‌اند؛ نشانه‌ای از آغاز دوره‌ای جدید در مطالبه‌گری صنعتی.

 

هم‌زمان، وضعیت رفاهی نیز در صدر نارضایتی‌ها قرار دارد. از نبود تسهیلات مسکن تا ضعف خدمات درمانی و اقامتگاه‌های قدیمی، فضایی شکل گرفته که در آن کارگران پارس جنوبی خود را «بخش فراموش‌شده‌ی سود گاز ایران» می‌دانند. یکی از کارکنان باسابقه‌ی پالایشگاه دهم می‌گوید: «ما همان کسانی هستیم که گاز را به فشار صادراتی می‌رسانیم، اما رفاه‌مان زیر فشار وعده‌ها له شده است.» او اشاره دارد به سخنان وزیر نفت که مدتی پیش اعلام کرد گاز را با نرخ ۳۳ سنت صادر می‌کند. با همین اشاره، پرسش سنگینی سر بر می‌آورد: اگر گاز این‌چنین ارزش دارد، چرا زندگی تولیدکنندگانش این‌چنین بی‌ارزش مانده؟

 

در مقایسه با مجتمع‌های پتروشیمی هم‌جوار، تضاد رفاه آشکارتر است. در حالی که کارکنان پتروشیمی‌ها از منازل سازمانی و بیمه‌های ممتاز استفاده می‌کنند، نیروهای پارس جنوبی با اقامتگاه‌های فرسوده، تغذیه‌ی ضعیف و بیمه‌های ناکافی مواجه‌اند. کارکنان این شرایط را مصداق تبعیض بین دو بازوی یک صنعت واحد می‌دانند و معتقدند وزارت نفت تعمداً در سیاست‌گذاری رفاهی، گاز را فرودست پتروشیمی قرار داده است؛ یعنی جایی که تولیدکننده، کمتر از مصرف‌کننده ارزش دارد.

 

هیچ واکنش رسمی از سوی شرکت ملی گاز یا وزارت نفت به این اعتراض‌ها منتشر نشده است، اما سکوت رسمی در مقابل چنین جنبشی معمولاً معنایی روشن دارد: درک بحران، بدون آمادگی پاسخ. این سکوت، ظاهراً تصمیمی استراتژیک است تا اعتراض همچنان داخلی باقی بماند؛ اما به‌گفته منابع نزدیک به کارکنان، سکوت اگر ادامه پیدا کند، به فرسایش روحیه و کاهش بهره‌وری خواهد انجامید. بحرانی خاموش که هیچ کمپرسوری قادر به جبرانش نیست.

 

اعتراض در پارس جنوبی، نیروی تازه‌ای به مطالبه‌گری در صنعت گاز داده است؛ نه با شعار، بلکه با زبان منطق و احترام. این حرکت را می‌توان تلاشی سازمان‌یافته برای بازگرداندن مفهوم «انسانیت شغلی» به بدنه صنعتی کشور دانست. در صنعتی که میلیاردها دلار گردش مالی دارد، حق طبیعی کارگر آن است که به‌اندازه فشار کاری‌اش رفاه بگیرد، نه وعده‌ی بعدی بودجه.

 

این گزارش تصویری است از نسلی که بار تولید گاز کشور را بر دوش دارد اما در نظام رفاهی وزارت نفت به حاشیه رانده شده است. آنان سهم نمی‌خواهند، عدالت می‌خواهند؛ کرامتی درخور سختی کارشان. بی‌توجهی به این مطالبه، نه اعتراض می‌آورد و نه آشوب، بلکه انگیزه را خاموش می‌کند و بهره‌وری را می‌فرساید.